معنی خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن, معنی خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن, معنی oxdbj، lاma lcbj sdomjl xbj، fا kdo jml تdx taاc bاbj، /csi xbj, معنی اصطلاح خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن, معادل خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن, خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن چی میشه؟, خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن یعنی چی؟, خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن synonym, خزیدن، کاوش کردن سیخونک زدن، با میخ نوک تیز فشار دادن، پرسه زدن definition,